مردم شريف و باهوش ايران زمين ساليان سال است كه در حرج و فرج روزگار عمر اين سرزمين تابان و مقدس و عزيز، بهار را جشن مي گيرند و ابتداي سال خود را با نوروز زيبا آغاز مي كنند در زير اين آسمان كبود هيچ ملتي به هوشمندي و درايت ايرانيان نبوده و نيست كه آغاز سالشان و عيدشان با طبيعت اينقدر تطابق و تجانس داشته باشد. و اگر همين مسئله قياس هوشمندي ايرانيان شريف با ساير ملل گيريم. همين كافي است. زيرا وقتي غرب متمدن در اوج سرما و زمستان در كاباره ها و دانسينگ ها و زير زمينها آغاز سالشان را جشن مي گيرند، ملت ايران در صحاري مهر سبز همانجا كه چرنده و پرنده و دشت و كوه و آسمان مست از شراب خدايشان هستند سال را به شادماني آغاز مي كنند.
    نكته پراهميت اين كه بهار به هيچ شخص يا دولت يا گروه يا قدرتي تعلق ندارد. زيرا بهار متعلق به خداست و خدا هم خداي همه است پس بهار هم به همه تعلق دارد: زن، مرد، جوان، پير، فقير، غني و همه و همه.
    بهار بزرگداشت تولد مجدد است. بازگشت است. عروج است. معراج است. معراج جان و حراج بندها و عسرت ها و رسيدن به شادي و شادماني هاست.
    گفته اند، بهار توبه شكن است. آري توبه شكن است. ولي توبه آنان كه از مي و ميخانه توبه كرده اند. از مي ناب عرفان وميخانه معرفت توبه كرده اند. اينان در بهار توبه شكن بايد توبه شان را بشكنند، و دل را به بهار بسپارند. به نغمه اهالي ميخانه گوش دهيد كه در وصف بهار چگونه جامعه درانند و زمزمه كنان:روستاي گرميانك.عكس ازمحمدحامدپورجعفري
    

- اي فصل با باران ما! بر ريز بر ياران ما
    چون اشك غم خواران ما، در هجر دلداران ما
    -اي رستخيز ناگهان، اي رحمت بي منتها
    اي آتش افروخته، در بيشه انديشه ها
    - آمد بهار جان ما، اي شاخ تر به رقص آ
    چون يوسف اندر آمده، مصر و شكر به رقص آ
    - بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
    از آن پيغامبر خوبان پيام آورد مستان را
    - بر خاكيان، جمال بهاران خجسته است
    بر ماهيان طپيدن دريا مبارك است
    - دل را مجال نيست كه از ذوق دم زند
    جان سجده مي كند كه «خدايا مبارك است»
    سخن از ماهي رفت. ماهي قرمز يكي از زيباترين مظاهر نزديكي بهار در بين مردم است و تقريبا با رفتن دي و آمدن بهار آرام آرام بساط ماهي فروشان هم در خيابانها گسترده مي شود و ميهمان خانه ها مي شوند كه مقدمشان براي اهل خانه مبارك است زيرا مژده نوروز دارند ولي گله از يار هم لاف گزاف نيست. ماهيان قرمز را به نيكويي استقبال مي كنيم. اما بد بدرقه اشان مي داريم. اي كاش بهار را به كامشان هميشه شيرين داريم تا در غفلت ما بعد از نوروز اين جلوه هاي زيبا آفرينش كه پاكبازترين عاشقانند، حيات به كامشان زهر نشود.
    حضور ماهي در هفت سين نشان پاكبازي است و طهارت. زيرا ماهي عاشقي است كه عشق آن آب است و جدايي از آب براي ماهي هر لحظه اش مرگ آور. آيا هيچ معشوقي و عاشقي را اينگونه سراغ داريد. صد البته. سراغ مي توان گرفت رابطه ما و خدا اينگونه است. هستي بدون خداي مهربان و عزيز يك لحظه بقا ندارد و فاني است ولي غفلت ما مثل آن بچه ماهي است كه مدام از مادرش مي پرسيد: مادر آب چيست و مادرش هر چه خواست به او بفهماند موفق نشد. تا اينكه روزي از آب بيرون افتاد و متوجه شد. گرچه خيلي دير بود رابطه ما و خدا مثل ماهي و آب است. خداي عزيز و قادر و توانا هميشه با ماست و ما بي خدا خيلي تنهاييم. هيچ كس از عزيزانمان هميشه با ما نمي مانند و در همه جا با ما نيستند ولي هر كجا باشيم خدا با ماست.
    بهار را تبريك مي گوييم ابتدا به بهار دل همه ما حضرت حجت ابن الحسن«عج» و سپس به ولي معظم فقيه كه فرزانه اي كم بديل و عارفي بهاري مسلك است. آنگاه به ملت دلاور و رشيد ايران و همشهريان قهرمان و بهارصفت كرمانشاهي و سپس خوانندگان گرامي اين منظور كه اهل فضل و دانشند، و سعي مي كنيم همه فرزند بهار باشيم و با بهار زندگي كنيم نه در بهار.
    اما معمولا هر ميهماني برايمان سوغاتي دارد. ببينيم سوغات بهار چيست. سوغات بهار پيام اوست و شرط وفاي ما اين است كه شاگرد خوبي باشيم و اين پيام ها را به گوش جان پذيرا باشيم و براي خوشبختي خود از آن بهره ها گيريم. پيام هاي بهار زيادند ولي به چند پيام بهار اشاره مي كنيم:
    1- اعتدال: بهار فصل اعتدال است نه از سرماي زمستان و نه از گرماي تابستان در آن خبري نيست. پس اگر مي خواهيم آزاردهنده نباشيم بايد معتدل باشيم. تندروي و كندروي خشم و بي حالي. ولخرجي و خساست و بسياري از صفات ما مي تواند آزار دهنده و نفرت انگيز باشد.
    2- تنوع: تنوع مژده و سوغات ديگر بهار است. يكنواختي، كرختي و كسالت را به همراه دارد. زندگي گاهي در چنبره ذهن ما گرفتار مي شود. گويي پنجره دلمان نيز چهل كليد نياز دارد. بهار چهل كليد قفل هاي دل و ذهنمان است. تنوع در زندگي پنجره دلمان را مي گشايد.
    3- توالد و سرسبزي: بهار با جوانه زدن ها آغاز مي شود. جوانه از دل درخت مي رويد و بهار زمينه رشد جوانه ها براي همه موجودات فراهم مي شود. اگر دلمان شوره زار نباشد. ما هم بايد جوانه زده دوباره رشد كنيم و سرسبز باشيم. اگر غير اين شد دل را بشوييم.
    4- زيبايي و آراستگي: زيبايي و آراستگي در بطن بهار جاري است. در بطن هستي هم اينگونه است. زيبايي جان آفرينش است كه به حق تعالي اتصال دارد پس جان ما هم زيباست و اگر به حقيقت «درون بودگي مان» را عنايت كنيم. دلنواز خواهيم بود.
    5- سخاوت: سخاوت مهمترين ويژگي بهار است. و بهاريان اهل سخاوت هستند. بهار براي همه سخاوت دارد و فرقي بين پديده ها قائل نيست. ما مي توانيم با سخاوت، بهار را ميهمان همه كنيم شايد نياز به سخاوت براي سخاوتمندان بيش از مستحقان باشد. پس بهار باشيم و گل، قبل از اينكه گلي شويم:
    نوبهار است، در آن كوش كه خوشدل باشي
    كه بسي گل بدمد باز و تو در گل باشي
                                                                   

كرمانشاه- داريوش پورجعفري